حوصله م سریده بود
رفتم بچتم با یه بیکار تر از خودم.
میگه رفیق داری؟ میگم نه. میگه منم ندارم
میگه خوشگلی؟ خندم می گیره
با شیطنت خاص خودم میگم نه
حالش گرفته میشه و لحنش عوض. دیگه از عزیزم گفتناش خبری نیس
خنده م بیشتر میشه
میگه همونه رفیق نداری. خوشگلا رو تو هوا می زنن
هنوز نمی دونم رابطه ی بین خوشگلی و رفیق داشتنو!!!!
به اون نگفتم دلیلشو. ولی اینجا میگم
ناسلامتی اینجا اتاق خصوصیمه. واسه حرفای درگوشیم
پس گوشتو بیار جلو. من سه تا دوست صمیمی دارم تو مدرسه
یکیشون که تا خرخره تو دوست پسره. میمونه ما سه تا
قول دادیم رفیق نشیم با کسی. کرم ریختن آزاده ها
من رئیس گروهم. افت داره برام اول از همه بزنم زیر همه چی
یک حالی میده
یک حالی میده سه تایی بستنی میخوریم تو خیابونو از بین یه گله آدم با اعتماد به نفس رد میشیم بی اینکه نگاشون کنیم.
همچین آسون آسون هم نیستا. بالاخره ما متفاوتیم. انگ مونگلی و هزار چیز دیگه میزنن بهمون
مث اینه که تو هوای آفتابی کاپشن بپوشی
ولی خب...خیالی نیست

:: بازدید از این مطلب : 343
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7